یادداشت ها

حشمت اله آزادبخت

صبح روز ۲۸ آذرماه ۱۴۰۱ است نشان به نشان آخرین گله ی ابرهایی که آسمان کوهدشت را وداع می گویند تا پس مانده ی بارانی دیگر از سر دشت های تشنه اش گم شود. منتظر اعلام برگزاری انتخاباتی پرشوریم تا اعضای خانه ی مطبوعات استان به آرای خبرنگاران انتخاب شوند اما گویا قیچی کودتایی سیاه از آستینِ تدبیرِساختمان ِبزرگِ میدانِ کیو خرم آباد بیرون آمده، از دامن گلدارشب گذشته و دست ۱۳۱ خبرنگار از عرصه ی این انتخابات کوتاه شده است. زمزمه های تعجب بین اهالی رسانه گر می گیرد و کسی نمی داند چرا از عضویت این خانه ی کاغذی حذف شده است. خانه ای که حقیقتا سالیانی است افسار گسیخته اش میان کسانی دست به دست می شود که نتوانسته اند دستی از مهر بر سر ویرانه اش کشیده و بانی مرمتی باشند. خانه ای که حقیقتا یک سرای فرمالیته ی بی صاحب است که ویرانیست معمارش!
این بغض سالیان را کنار می گذارم و به چرایی کودتای انتخاباتی اداره ی کل ارشاد لرستان بازمی گردم که چرا و به کدام خاطر ۱۳۱ نفر از صاحبان اصلی قلم استان را یک شبه کنار دیوار اعدام حذف می گذارد و به فرمان مدیرکلش دستور آتش می دهد؟! چند بار با جناب مدیر کل تماس می گیرم که طبق معمول برخی مدیران، پاسخ نمی دهد. با مسءول حراست تماس می گیرم و ایشان هم ضمن ناراحتی از این اقدام، می گوید: یک اعتراض بنویسید و به دفترم فکس کنید تا پیگیر شوم. اگر جناب مدیر کل فرمان این آتش را صادر نکرده است، حذف چی های این اداره با مشورت با کدام مسئول در شیپور این قلع و قمع دمیده اند؟!
اما اعتراض در برابر اتهامی که هنوز تفهیم نشده چه معنایی دارد؟ آن هم در دادگاهی که نه قاضی اش معلوم است و نه جرم و نه جلاد؟ تنها متهمی به نام خبرنگار به دست باد تند بی تدبیری مدیر کل اداره ارشاد لرستان بر دار بلند حذف تکان می خورد که جرمش را به او نگفته اند. خبرنگارانی را می گویم که از سال های جوانی خویش گذشتند تا سنگ زیرین آسیاب خبر استان خود باشند و بلندگوی دردها و چسب زخم های لب واکرده ی کمبودها و نبودها و محرومیت ها و داشته ها و خوبی ها و …. مردان و زنان صاحب قلمی را می گویم که بی مزد و منت نوشتند و می نویسند تا قلعه ی فلک الافلاک سربلند دیار خود باشد و خود مخدوم بی عنایت مسئولان امر! حالا هم به جای خسته نباشید، شبانه به تیغ غضب ابروی کج فلان مسئول از خانه ی خویش جدامی شوند تا انتخاباتی فرمایشی میان چند تن به خوبی و خوشی برگزار شود.
پیامکی به گوشی همراه جناب مدیرکل می فرستم و ایشان را در جریان این نوشته قرار می دهم شاید پاسخی درخور داده و همه چیز به آینه ی فراموشی سپرده شود اما تنها یک پاسخ ارسال می کند: سپاسگزارم!
حالا من مانده ام و دو مسئله ی مبهم روبرو که از عهده ی حلشان برنمی آیم. حذف ۱۳۱ نفز از اعضای خانه ی مطبوعات پیش از برگزاری انتخابات و معنی سپاسگزارم جناب مدیرکل!

یادداشت ها
سیاسی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .