ارتجاع را شاید بتوان نزدیک به ادبیات قرآنیِ “انقلاب به اعقاب” دانست که نوعا محصول عدم توجه به معیارهای حقگرایانه و رها کردن جامعه در چنگال کسانی است که اهل حقپوشانی و استعلاءگری(ریاستطلبی)باشند.
در چنین جامعهایی اگر کسی حرفی از عقلانیت و اقدام واقعی برای پیشرفت داشته باشد در اولین فرصت با هجمه سنگین تمسخرها و توهینهای اهالی ارتجاع و جنجالآفرین مواجه میشود.
نگاهی به گروههای مجازی و کانالهای خبری، کاملا مشهود ماهیت چنین افرادی را برملاء میسازد کسانی که با ادبیات مبتذل و ضدفرهنگ مامور شدند تا به هر شکلی سر و صدایی درست کنند که حرف حق شنیده نشود اینان و کارفرمایشان را میشود براستی شارلاتانهای عرصه سیاست خواند!
ارتجاع یا واپسگرایی و بازگشت به عقب را شاید بتوان با دقت در مفهومسیاسی به نوع تفکر و سبک سیاستورزی نسبت داد که ماهیتا نتیجهاش مخالفت با تغییر و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و رشد فکری و فرهنگی جامعه از سویی و هزینهزایی و هدررفت داراییها و منابع انسانی و طبیعی در سایه گسترش دامنه نزاعات سیاسی و رواج بداخلاقیهای سیاسی از سوی دیگر است.
جریان ارتجاع نانش و نامش در تند بودن فضای سیاسی است و همه تلاشش را برای فعال کردن گسلها و شکافهای سیاسی در قالب تخریب و توهین و تهمت علیه دیگران به کار میگیرد!
حرف قابل عرضهایی ندارد و کارنامهاش با شیب تند به سمت صفرمطلق میل شدیدی دارد به همین خاطر بیکفایتی و شخصیت تهیاش را پشت انبوهی از شعارهای ارزشی و انقلابی مخفی کرده دست و پا میزند تا جو به سمت شعارهای کارآمدی و کارنامهخوانی پیش نرود!
تاریخ طرهان لااقل در محدوده ذهن و خاطره امثال ما نسلسومیهای انقلاب؛ نمونه تام و تمامی از جریان ارتجاع داشته است که معالاسف همیشه فعالتر از همه جریانهای سیاسی و فرهنگی در همه رویدادهای اجتماعی و مناسبتی حضور جلوی دوربین خود را حفظ کرده است! ولع و عطش این جریان برای پست و مقام واقعا مثالزدنی است!
جالبتر اینکه حضور افراطی در مراسمات ترحیم و زیارتقبولیها را برای خود بعنوان کارنامه تلقی میکند بدون اینکه حتی یک نشست و جلسه وزین و کارشناسی در مورد مسائل و مباحث عدیده شهرستان در کارنامهاش باشد، راستی داشت فراموشم میشد که سطح سواد و گفتار همه اهالی این جریان از سطح بچههای راهنمائی و با ارفاق زیاد دبیرستان بالاتر نمیآید اما ادعایشان داد فلک را هم در آورده است.
امیدوارم توانسته باشم گوشهایی از دِین خودم را برای معرفی بیشتر این جریان ادا کنم، همه جریانهای سیاسی و جوانان انقلابی بر حذر باشند که حاکمیت جریان ارتجاع همان و مشاهده روزانه بداخلاقیهای سیاسی در ادارات و حتی مساجد شهرستان نیز همان!
قابل پیشبینی است که خیلیها بعد از روی کار آمدن جریان ارتجاع و مشاهده روزانه کینهتوزیها و تسویهحسابهای سیاسی آدمهای با مغزهای سیاسی کوچک و زنگزده، حس و حال خوبی از زندگی در طرهان نخواهند داشت.
امیدوارم این حرفها محرک حرکتی باشد بالاخره کوشش ولو بیهوده به از خفتگی!