یادداشت ها

درس امسال؛ مواظب پادشاه تاجدار باشیم!

خدا هر وقت بخواهد هوا را از ما دریغ می‌کند، نفس کشیدن را…، ولی او «پردۀ ناموس بندگان را به گناه فاحش ندرد و …»

… او «دو گوش داد و یک زبان» یعنی دو بشنو و یکی بگو. کارش را نادیده گرفتیم و او به ناچار دهانمان را بست، تا گوش مان بیشتر بشنود.

 و اکنون حال ما؛
 گوشمان را با پابند دهان مان بسته‌ایم و خودمان را، سلاممان را در پناه این ماسک دزدیده‌ایم. شاید این مجازات سال‌هاییست که بی‌محابا بر ورق روزگار «ندیده و نشنیده» گفتیم و شنیدیم. گناه سال‌هایی که افسار دهان را نکشیدیم، و او دهان و گوشمان را به هم دوخت. تا از هم بپرهیزیم و به دهان همدیگر بنگریم و ناگفته‌ها را در دل جمع کنیم. 
 فاصله‌هایمان از هم کم نبود که این «پادشاه تاجدار» با تیشه بر ریشۀ این درخت خزان دیده زد و تک برگ‌هایِ صلۀ‌رحم را بر این درخت کهن خشکاند. 
عجبا… و افسوس، ما هم‌چنان از پشت این دیوار بر هم می‌تازیم.

…و اینک تو دانش‌آموز عزیزم، بوی ماه مدرسه به مشام می‌رسد، ذوقم را چگونه به تو نشان دهم. 
…من تمام حس و حالم را در چشم‌هایم می‌ریزم تا از پشت دیوارِ اسارت نقش‌بسته بر چهره‌ام، حرفم را به تو برسانم، یا از طریق این صفحۀ شیشه‌ای بی‌جان به تو هدیه دهم. امید که هرچه زودتر بتوانم افسار دهانم را به دست بگیرم و نقاب را کنار زنم و تمام حس و ذوقم را به تو نشان دهم…  

محمود عینی، دبیر ادبیات فارسی دبیرستان شاهد، کوهدشت لرستان

یادداشت ها
سیاسی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .