به موازات انتصاب تدریجی مدیران ادارات و سازمانها، این روزها جایِ خالی اصولگرایان در رأس هرم ادارات به شکل ملموسی قابل مشاهده است. طیفی که یکی از دو جناح عمدهی ائتلاف طرهان بزرگ در کارزار انتخاباتی اخیر بود و نقش انکارناپذیری در شکست تاریخی الهیار ملکشاهی ایفا نمود. عمدهترین دلایلِ غیبت اصولگرایان از صحنه مدیریتی شهرستانهای کوهدشت و رومشکان تا به امروز را میتوان در سه محور دستهبندی کرد.
۱- مقاومت مدیران کل
پروسهی کلی در انتصاب مدیران ادارات بدین صورت است که برای هر سازمان، ابتدا اعضای ۱+۹ بر روی گروهی از کاندیداهای بالقوهی مدیریت به توافق میرسند. گروهی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا که بدون اولویتبندی به مدیران کل پیشنهاد شده و گزینهی ریاست به طور معمول از میان آنها انتخاب میشود. با این حال، ناگفته پیداست که در دولت فعلی، مدیران کل به دلیل صبغههای اکثراً اصلاحطلبانه، اغلب تمایلی به برکشیدن مدیران اصولگرا ندارند. مسئلهای که سبب شده تا دست اصولگرایان در انتصابات تا این لحظه تقریباً خالی بمانَد.
۲- زیادهخواهیِ اصلاحطلبان
گویا عدهای از اصلاحطلبان، ائتلاف فراجناحیِ طرهان بزرگ را با یک مجموعهی یکدست و یکپارچهی اصلاحطلب اشتباه گرفتهاند و بر همین اساس، هیچ سهمی برای اصولگرایان حاضر در ائتلاف قائل نیستند به نحوی که شمار کاندیداهای اصلاحطلبِ ریاست ادارات گاه حتا تا ۵ برابرِ گزینههای اصولگرا میرسد. حقیقتی که هر اصلاحطلب منصف و آزادهای را شرمنده و البته نگران میکند که همفکرانش چگونه بر سر ریاست یک اداره به جان هم افتاده و دوامِ ائتلاف را فدای منافع شخصی کردهاند. آیا گفتمان اصیل اصلاحطلبی را با سهمخواهیهای زیادهطلبانه میانهای است؟
۳- سهلانگاریِ آن ۴ نفر
بیشک اصولگرایانِ حاضر در ائتلاف نیک میدانند که انتصابات اصلاحطلبانهی اخیر را نه تنها نباید به پای انحصارطلبیِ چهار عضو اصلاحطلبِ ۱+۹ نهاد که اتفاقاً باید آن را ناشی از سهلانگاری و اجبار به تصمیمگیریِ این عده در یک فضای ملتهبِ ناشی از فشارهای عجیب و غریب آن دسته از اصلاحطلبانی دانست که جز خود، احدی را شایستهی تکیه زدن بر کرسی ریاست ادارات نمیبینند چه آن ۴ نفر آگاهاند که حذف جناح اصولگرا از مدیریت ادارات حوزهی انتخابیه، حتا اگر در کوتاهمدت به نفع جریان اصلاحات باشد، عاقبت زمینهساز فروپاشی ائتلاف و بعدتر، شکست اصلاحطلبان را فراهم خواهد آورد.
نادیده گرفتن اصولگرایان در ائتلاف نه از منظرِ بهرهی سیاسی قابل توجیه است و نه از جنبهی اخلاق تشکیلاتی! اصلاحطلبان باید آگاه باشند که با چیدنِ اصلاحطلبانهی مدیریتِ ادارات کوهدشت و رومشکان، افکار عمومی مسوولیت ریز و درشت ضعفها و کاستیهای موجود را بر عهدهی آنان خواهند نهاد و بالتبع، حجم عظیمِ هجمهها و انتقادات جملگی متوجه آنان خواهد شد. پس چرا فشار مسوولیت را با مؤتلفینِ اصولگرای خود قسمت نکنند؟
از طرف دیگر، اخلاقمداری یکی از پایههای مهم گفتمان اصلاحطلبی است که بدون عمل به آن، گفتمان مذکور از مفهوم تهی خواهد شد. چگونه میتوان به زعمای جریان اصلاحات ارادت داشت و بر سرِ ریاست یک اداره سینه درید؟
چگونه میتوان در هفتههای طاقتفرسایِ منتهی به انتخابات دست در دست اصولگرایان نهاد اما پس از فتح بهارستان، ساز خود را به تنهایی کوک کرد؟
این جمع اضداد را چگونه میتوان توجیه کرد؟ هر چه که هست، اصلاحطلبان نباید یادگاری به نامِ خیانت به مؤتلف را در تاریخ معاصر طرهان بزرگ در کارنامهی خود ثبت کنند.
البته به نظر میرسد برای جبران چندان هم دیر نشده باشد. پیش از هر چیز، نماینده و دیگر اعضای ائتلاف باید با مدیران عالی دولت محلی چه در کوهدشت و چه در خرمآباد به رایزنی پرداخته و آنان را نسبت به ماهیت ائتلاف طرهان بزرگ و رسالت آن توجیه کنند.
همچنین در آن بخشِ قابل توجه از پستهایی که هنوز تعیین تکلیف نشدهاند، میبایست دستِ بالا را به اصولگرایان داده و در اداراتی که اخیراً رییس جدید خود را شناختهاند، باید بیشینهی سهمیه معاونتها را به جریان اصولگرا اختصاص داد.
هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان باید بدانند ائتلاف طرهان بزرگ به سادگی حاصل نشده که با مجموعهای از خطاهای خواسته و ناخواسته از دست برود. نکتهای که به نظر میرسد هر دو جناح عمدهی حاضر در ائتلاف کماکان به آن باور دارند.