یادداشت ها

به یاد سلمان فارسی کوهدشت


کوهدشت از هرجهت می نالید ولی از جهتی به خود می بالید.از فقر ممتد اقتصادی می نالید ولی به داشتن عالم فرشته خویی چون استاد آیت الله حاج شیخ ماشاالله مروجی(ره) به خود می بالید. به او می بالید چون او به تنهایی چند حوزه علمیه بود و تبلیغ دین در آن دیار چنین یلی  به خود ندیده بود.
او استادی تمام  عیار برای طلبه سازی و جهاد با نفس بود و در پالوده کردن فضای روحی و روانی شهر از آلودگی ها جد و جهد فراوانی را به اجرا گذاشت.
اکنون که دهمین سالگرد رحلت او فرا رسیده است از عمق وجودم میگویم استاد دلبرم ! شیخ و عارف شهرم، روحانی راستین و عالی جناب مروجی بزرگ! دهمین سالگرد جداییت از این دنیای آلوده گوارای وجودت باد.
به عزیزان و فرهیختگان بیت مکرم او  و  به جامعه¬ ی ایمانی شهرم دهمین سالگرد رحلت آن مروج کبیر دین را تسلیت می گویم و به مناسبت همین دهمین سالگرد چند لحظه ای از عمر را به یادش معطر می کنم و به عنوان دانش آموزی از او نکاتی را تقدیمتان می کنم.


یکم:
امام علی(ع) فرمودند: مال اندوزان با آن که زنده اند، در حقیقت مرده اند اما عالمان، تا دنیا هست زنده اند.پیکرهایشان از میان می رود، اما یادشان در دل ها وجود خواهد داشت.» 
آن استاد عزیز چون عالمی عامل و عبد صالح خداند بود تا ابد زنده است و در وسط دل ها جای دارد و خورشید معنویتش در همه قرن ها و عصرها بر پهندشت دل کوهدشتیان و منطقه می تابد و برکات و خیراتش برای همیشه و در همه قرن ها ماندگار خواهد ماند.
پايان زندگى هر كس به مرگ اوست
جز مرد حق، كه مرگ وى، آغاز دفتر است
تنها کسی که پیامبر اوالعزم بود و در قران کریم به صفت «کلیم الله» متصف شد، حضرت موسی(ع) بود و چون او با جناب خضر همسفر و همراه شد تا از حضرت خضر چیزهایی بیاموزد از جانب خداوند مامور به ترمیم دیوار دو یتیمی شدند که جد هفتادم آن ها انسان صالحی بود که قران کریم با جمله «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» از آن یاد می کند.» و کیست که از دل نپذیرد استاد مروجی بزرگ عالم و عبد صالح خدا بود و همین عبد صالح بودن سرچشمه خیر و برکت های فراوانی آنهم در همه عصرها برای کوهدشتیان و منطقه خواهد بود؟


دوم: 
پیامبراکرم حضرت محمد(ص) از جبرئيل سوال كردند كه از دید خداوند علماء گرامی ترند يا شهدا؟ جناب جبرییل گفت: يك نفر عالم گرامی تر از هزار شهيد است؛ زيرا علماء به پيغمبران اقتدا می کنند و شهدا از علماء پیروی می کنند.» 
جناب استاد عالمانه، متعبدانه، پاکانه، زاهدانه و خالصانه زندگی کرد و از دنیا به اندازه ره توشه ی یک مسافر بسنده کرد. او در حقیقت جناب سلمان فارسی کوهدشت و لرستان بود که هم زاهدانه، زیست و هم پیوسته به پیامبراکرم(ص) اقتدا کرد. تاریخ می گوید: «شخصی به عيادت جناب سلمان رفت و سلمان را در حال گریه دید. پرسید چرا گریه می کنی در حالی که حضرت پیامبر(ص) تا آخرین لحظات عمر از تو راضی بود؟! جناب سلمان فرمودند: به خدا سوگند گريه ام از ترس مرگ يا طمع به دنيا نيست بلكه به خاطر توصيه پيامبر است كه مي فرمود باید نصیب هریک از شما به اندازه ره توشه یک مسافر باشد و من در حالی از دنیا می روم که این همه وسایل دارم! (در حاليكه در كنارش فقط آفتابه اى بود و كاسه اى !)


سوم:
از منظر متون دینی عیار ارزشمندی اعمال معرفت است و گفته شده است یک رکعت نماز انسان با معرفت ارزشمندتر از هزار رکعت نماز انسان بی معرفت است. آن استاد هم عمل کثیر داشت و هم عقل و معرفتی کثیر و با عیاری بسیار بالا.


چهارم:
او از عمق وجود دریافته بود که بدترین مصیبت ها جهل و نادانی است از اینرو بودنش را صرف مبارزه با جهل کرد. او عالمی بود که برای هر مخاطب و شنونده ای با هر سطحی از معلومات و تقوا، سرشار از خیر و برکت و هدایت بود به همین دلیل این همه قافله دل از هر طبقه و سطحی از جامعه ارادتمند او باقی مانده اند و باقی خواهند ماند.


پنجم:
کوهدشت عالمان بزرگ دیگری نیز داشته است و دارد ولی واقعیت این است که خدمات استاد و تبلیغ جانانه و حضور مستمر او آن هم تا آخر عمر، شیخ ما را تافته ای جدا بافته کرده است و چه دلربا و با مسما خواهد بود که بر ورودی و خروجی شهر تصویر و نام زیبای او نصب شود و نقش ببندد.
به روح او و به روح فرزند شهید او و به روح همه شهدا و علمای اسلامی سلام و صلواتم را تقدیم می کنم.

سیدصادق محمدی وفایی

یادداشت ها
سیاسی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .