یادداشت ها

بابا بیخیال!


یاد ایامی که نان خور باباها بودیم.
چه راحت بودیم و دولتی جز پدر و مادر نداشتیم!
به شام و نهاری دل بسته بودیم! قسطی نداشتیم!
از آمدن قبض های تصاعدی آب و برق و گاز، آزرده خاطر نمیشدیم!
از حال و روز سکه، دلار  و جمشید بسم الله و سلطان سکه ها، خبری نداشتیم!
یارانه ای نبود و ماهی چند بار، یارانه ای به قطع  تهدید نمی شد!
از همه مهم تر نو نو بودیم و دردی را به رسمیت نمی شناختیم!
اما اکنون که باباها رفته اند و خود بابای عده ای شده ایم، باید بگوییم؛
پدرجان!
زرنگی کردید که در زمان ما بابا نماندید باباهای روزگار ما کیلویی دردمند می شوند!
کیلویی بی تحرک شده اند!
و کیلویی چربی، فشار و دیابت  دارند!
و مرغ  کیلویی ۱۲ هزار تومان می خرند!

این پدران یلدای شان به آجیل و پسته ی کیلویی ۲۰۰ هزارتومانی رسیده است!
تعدادی به علت بدهی مهریه زندانی شده اند!
چشمان مدرسه فرزندان شان به جیب پدران شان دوخته است!
ای بابای عزیز! 
از این درد دل ها آزرده خاطر نشو! خدا را شکر تعزیرات حکومتی داریم و این روزها حسابی فعال اند و از مردم حمایت می کنند وحمایت آن ها این است جریمه های میلیاردی و چند میلیاردی می کنند و حساب شان سرشار از پول است و خدا را شکر درآمد بازاریان نیز در حدی زیاد است که باز گران تر می فروشند و توانایی جریمه های بالاتر را به تعزیرات حکومتی دارند!
یا للعجب! همه چیز چند برابر شده است و باز تعزیرات حکومتی داریم!
بابا جان! هر چند فرزندت در محاصره انواع و اقسام گرانی و سلطان های سکه و طلا و … است اما باز مسلمانم.


پدرم! بی خیال باش و از حال و روز برزخت کیف کن! 
مهم حساب تعزیرات است که در این گرانی ها خیلی خیلی خوشحال است و بی خیال حال و روز جیب و حساب مردم!
 

سیدصادق محمدی

یادداشت ها
سیاسی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .