یادداشت ها

دادرس


مویه کن
دوزخ ترا می فهمد
گزمه ها پرسه زنان
بر بام غروبی ممتد
نشانت را می بویند
مبادا روزی گفته باشی
او می آید
و دگر باز نگردد، دگر


فریبرز گراوند
رودهن، زمستان1392
از مجموعه شعر خوشه های سرد غربت

یادداشت ها
سیاسی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .