عاقبت "جیگی جیگی" را حتماً بخوانید!
پدر ما در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت و تابستانها مرا به دم دکان خود می برد و آنجا شاگردی می کردم و در همانجا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن می کرد، یکی از مشتریهایش من بودم.
جیگی جیگی فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی می زد.
موسیقیاش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت.
جیگی جیگی هرگز دنبال پول نبود. در آن زمان که کودکی ده، دوازده ساله بودم، حرکات او که با ساز انجام می داد برایم شگفتانگیز بود و شاید علاقهای که به عروسک نمایشی او داشتم باعث شد بعدها سراغ تئاتر بروم.
در همان زمان بچه دیگری هم بود به نام محمدرضا که محو مضراب جیگی جیگی می شد. پدر محمدرضا قاری قرآن بود و در مغازهاش به او تمرین قرآن می داد و این کودک کسی نبود جز محمدرضا شجریان که در دوره کودکیاش هرکس صدای قرآن خواندن او را می شنید میخکوب می شد.
جیگی جیگی مطرب بود و به حرم امام رضا راهش نمی دادند اما زمانی که فوت کرد همزمان با او مردی والا مقام در مشهد درگذشت که برایش مراسم ویژهای گرفتند، اما جالب اینجا بود که پیکرهای آن ها در غسالخانه با هم جابجا شد!!!
قرار بود آن مرد والا مقام در حرم حضرت امام رضا (ع) دفن شود که هزینه بسیار بالایی هم داشت و می خواستند جیگی جیگی را که مطرب بود به قبرستانی خارج از شهر ببرند، اما وقتی پیکرهای آنها با هم جابجا شد، جیگی جیگی با مراسم خاصی در حرم امام رضا و در زیر سقاخانه اسماعیل طلا دفن شد!!
بعدا خانواده آن مرد والا مقام درخواست نبش قبر کردند، اما آیت الله میلانی که مرجع تقلید بود اجازه این کار را نداد و قسمت این شد که هرکه به زیارت امام رضا می رود جیگی جیگی را هم زیارت می کند.
رضا کیانیان
One thought on “زیارت جیگی جیگی!”
سلام و احترام خدمت مدیر وبسایت
بنده از مطالب سایت شما لذت بردم و استفاده کردم تبریک میگم سایت خوبی طراحی کردید خواستم از زحماتتون تشکر کنم، باز هم مطالب وبسایت شمارو پیگیری و استفاده خواهم کرد