مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) در یک بررسی کارشناسی از ۶۱ صاحبنظر و نخبه دانشگاهی ، ۵ مانع عملیاتی شدن مفهوم اقتصاد مقاومتی را احصا کرده است.
به گزارش پایگاه خبری وهار، یافته های مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) که با عنوان ” آیا اقتصاد مقاومتی به اقدام و عمل می رسد؟”به شرح زیر است:
مقام معظم رهبری، امسال را، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل نامگذاری کردند. از چهار سال پیش مفهوم اقتصاد مقاومتی، از طریق ایشان وارد ادبیات ادارهی کلان اقتصادی کشور شد. مخاطب ایشان در این سالها، هم نخبگان و صاحبنظران علمی و اقتصادی بودند، هم دولتمردان و کارگزاران اجرایی کشور و هم آحاد مردم چه به عنوان صاحبان بنگاه و کسبوکار و چه به عنوان مصرفکننده. شاید مهمترین اجزاء این مفهوم در نامگذاری سالهای 88تا 91، بیشتر و بیشتر نمایان شد: “اصلاح الگوی مصرف”، “کار مضاعف، همت مضاعف”، “جهاد اقتصادی” و “تولید ملی؛ حمایت از کار و سرمایه ایرانی”.
رهبری معظم برای تکمیل وظیفه خود در حوزه سیاستگذاری، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را نیز در اوایل تصدی دولت یازدهم ابلاغ نمودند؛ اما بعد از چند سال، آنچه که از باطن و ظاهر نظرات ایشان برمیآید، نارضایتی از آنچه که انجام شده است، میباشد. حتی این اواخر، در نشستی که به صورت کامل هم رسانهای نشد، فرماندهی قرارگاه اقتصاد مقاومتی را نیز به معاون اول رئیس جمهور سپردند. در حقیقت، باز هم در ادبیات تولیدی معظم له، موضوع قرارگاه و فرماندهی پیش آمد و این خود تبعات و ویژگیهای خاص جبهه و دشمن و مبارزه و نهایتاً جهاد را پیش میکشد.
با این همه، باز هم در کلام رهبری رضایتی دیده نشد و در سبک زندگی پیشگرفته شده توسط آحاد مردم نیز تغییر و تحول آن چنانی مشاهده نگردید.
این بار رهبری معظم، عنوان سال را فراتر از هر مجاز و تشبیه و کنایه و ایهام و عاریتی، صریحاً اقدام و عمل بر مبنای مفهوم اقتصاد مقاومتی، نام گذاری کردند. حال، سوال اینجاست: اصل مشکل در مواجهه با مفهوم اقتصاد مقاومتی در کجاست؟ در فهم اولیه، در عدم تطابق فرهنگی(رفتار حکومتی و زندگی معاصر جامعه ایرانی)، در نبود دانش و …؟
این سوال را به میان صاحبنظران و نخبگان دانشگاهی بردیم و نظرات آنها را جویا شدیم.
الف-مانع اول: فهم مفهوم
عدم فهم مفهوم و نداشتن تصویر درستی از آن از مهمترین مسایل پیشروی اقتصاد مقاومتی است. فقدان یک تعریف و مدل مدون و جامع از اصول، مبانی، اهداف، استراتژیها، طرحها و برنامهها، تکنیکها و راهکارها و نقشه راه عملیاتی، مفهوم را در هالهای از ابهام نظری قرار داده است و هر کس از فهم خود، بدون اجماع و ایجاد فهم مشترک از آن دم میزندو سخن میراند.
برخی عدم تبیین و ترجمه مؤلفههای اقتصاد مقاومتی به شاخصهایی عرفی و قابل اندازهگیری را مشکل کار میدانند. برخی عدم تعریف الگوی مشخص و تعریف شده، نبود دانش در برخی حوزهها و عدم استفاده از دانش، در حوزههایی که دانش کار تولید شده است را مانع اصلی میبینند.
اما عدهای از صاحبنظران ادعا دارند که فهم کلی نسبت به اقتصاد مقاومتی در بین مسئولان امر وجود دارد اما کمتر وقت ورود به فروعات و عینی شدن را دارند. از طرفی برخی کارشناسان نیز برای ورود علمی به این عرصه توان لازم را دارا نیستند.
این عدم فهم مناسب، باعث ایجاد توهم عدم توانایی انجام و ورود به حوزهی عمل شده است به طوری که همان طور که تساهل عملی در اجرا پذیرفته نیست، تسامح نظری در مسئله هم ما را از ورود درست به اجرا بازمیدارد در حقیقت فهم ناقص، معنای انحرافی القا میکند، برخی هم مدعیاند که این مسئله از آنجا که در چارچوب مفاهیم نظری، صورت بندی نشده و در قالب ادبیات آکادمیک منقح نشده، عمده نخبگان دانشگاهی با آن به عنوان یک مسئله دستوری، سیاسی و غیرعلمی برخورد میکنند. لذا بیش و پیش از هر کار، این مفهوم، نیازمند تبیین مفهومی است. سنجه تبیین مفهومی آن است که مکاتب اقتصاد سیاسی و پیروان آنها بتوانند با این مفهوم، مرزبندی داشته باشند و هرمکتبی نتواند آن را به نفع خود مصادره کند، لذا نقش رهبران و نخبگان اقتصادی و سیاسی در این مؤلفه پررنگ است.
البته عدهای از صاحبنظران هم با اینکه بیان مفهوم را مهم میدانند ولی ماندن پشت آن را، جایز نمیدانند و بیان مصداقها را، راه بهتری برای تبیین مفهوم میدانند.
ب- مانع دوم: فرهنگ شناختی و فرهنگ رفتاری مسئولین
فرهنگ حاکم بر نگرش و رفتار جامعه اعم از مسئولین امر و مردم، یکی از موانع جدی تحقق اقتصاد مقاومتی است. در حقیقت ریشهی همهی دردهاست.
از نظر شناختی، مسئولین امر، آن اعتقاد و باوری که منجر به عمل میشود را به اقتصاد مقاومتی ندارند، با اینکه بسیار بسیار شعارش را میدهند و تظاهر میکنند ولی در حقیقت، آن را راه حل مسائل کشور نمیدانند، در حقیقت، انسدادهایی که در دستگاه فکری کنشگران وجود دارد، راه را بر هضم و فهم اقتصاد مقاومتی بسته است.
ژنرالهای خسته و صاحب سبک (تکنوکرات) و افراد بیانگیزه بدنهی دستگاههای مختلف به دنبال مدلهای کمی اقتصادی در کتابهای صاحبنظران مکاتب غربی اقتصادی میگردند و تصور میکنند که اقتصاد را فقط براساس نظریههای شناختهشده غربی، میتوان اداره کرد و آن را مطلوبتر از غور در جامعه و نسخه چینی بومی میدانند، غافل از اینکه آنچه از مدلهای عاری از توجه به مؤلفههای بومی و فرهنگی درمیآید، نهایتاً متغیرهای اسمی اقتصاد را متعادل میکند و نه واقعیات اقتصاد را و در نهایت به مدلهای تعدیلی(آزادی قیمت محور) میرسند که از واقعیت صحنهای اقتصاد ایران دور خواهد بود.
همچنین عدم اعتقاد به توان و استعداد داخلی هم کار را سخت کرده است. اگر این موضوع، به خود کمبینی مسئولین امر هم ضمیمه شود، فاجعهای در آستانه خر دادن مینماید. در حقیقت، برخی کارگزاران از عدم خودباوری رنج میبرند. وزیری که برای جراحی گوش به یک کشور اروپایی میرود و ادعا دارد که فناوری این جراحی تا 50 سال آینده به ایران نمیآید یا اینکه مشاور رئیس جمهور، مزیت رقابتی ما را در آبگوشت بزباش میداند یا عدهای از کارگزاران کلیدی مملکت، علت همه مشکلات را در تحریم میبینند و دائماً شعار ما نمیتوانیم را به جامعه تزریق میکنند، در حقیقت عدم اعتماد به نفس را در جامعه پمپاژ میکنند. لذا این اعتقاد منجر به ظهور رفتارهای غیرمتناسب با رویکرد اقتصاد مقاومتی در عملکرد سازمانی و شخصی مسئولین امر میگردد.
یک معضل شناختی دیگر هم از کارگزاران حکومتی دیده میشود و آن میل به غرب تا حد شیفتگی است. پذیرش وجود کدخدا و تسلیم در برابر نظریه تقسیم دنیا براساس سلطهگر و سلطهپذیر در کنه و باطن این رویه، مستتر است.
از این جهت، چون تعهد و التزام به اقتصاد مقاومتی ضعیف و پایین است، عزم آن چنانی در مسئولین دیده نمیشود.
البته ابنالوقتی بودن مسئولان اجرایی کشور که در تمام طول سالهای اخیر دیده شده است، آنها را از یک نظریهی جامع، بلندمدت و استراتژیک مثل اقتصاد مقاومتی دور میکند، نهایتاً اینکه، رفاهزدگی مسئولین نیز این امر را تشدید میکند.
ج-مانع سوم، سبک زندگی مردم
در طرف دیگر ماجرا، هنوز نقش عموم مردم در این مسیر فهم نشده و نحوهی مشارکت مردم مشخص نیست و برای سازماندهی ایشان فکری نشده است.
برخی از مردم به واژه مقاومت حساسیت پیدا کردهاند و آن را معادل محدودیت و ریاضتکشی میدانند و پنجره روشنی برای آن قائل نیستند در حقیقت، دانش درستی ندارند که اقتصاد مقاومتی، وضع معیشتی آنها را چگونه خواهد کرد؟ فلذا از عملیاتی شدن آن ترس دارند.
باور به کار و تلاش نیز در مردم به شدت پایین وضعیف است. اکثریت جامعه درست کار نمیکنند. درصد کمی از اساتید، دانشجویان و کارمندان کار را به درستی انجام میدهند و زحمتهای آنها کمتر مولد و کار است. اینکه افراد دوست دارند(یا حرص دارند)، بدون زحمت و یک شبه ره صدساله را بروند و پولدار شوند، در حال چربش به فرهنگ کار و تلاش است. در حقیقت، کثیری از مردم، به جای مواجهه با راه حلهای مطمئن اما بلند مدت، ترجیح میدهند به آرزوهای کوتاه مدت فکر کنند و به آنها امیدوار باشند، ولو در عمل به هیچ کدام نرسند.
شاید این روحیه را بتوان روحیهی بخت آزمایی نامید که در اکثر برنامههای تلویزیون و آگهیها و برنامههای تبلیغاتی، به شدت و سرعت فرهنگ سازی و ترویج میشود. رهاورد این نگاه، جامعهای رفاه زده و رفاه طلب و مصرفگرا است که البته توسط دولت و دولت مردان هم دامن زده میشود. زودترین حاصل در این جامعه، کنار گذاشتن کالاهای داخلی و ترجیح بلامنازع کالاهای خارجی برند شده، است. در حقیقت، نوعی عادت زدگی و ترس از تجربههای جدید در مشی فکری زندگی مردم وارد شده است.
با این رویکرد شناختی و رفتاری که در مسئولین و مردم جاری است، میتوان نتیجه گرفت که اقتصاد مقاومتی به گفتمان غالب و ملی، تبدیل نشده است؛ به عبارت دیگر زیرساخت فرهنگی آن چه درساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی آماده نیست، از طرف دیگر، شعارزدگی و کلیشهای شدن مواجهات با اینگونه موضوعات، خود به کارگیری این موضوعات را به گوشه عزلت کشانده است. جدی نگرفتن اینگونه مباحثات در محافل علمی و دانشگاهی و پژوهشگاهی و اقدامات نازل مسئولین در صدور بخشنامه و …محصول شعارزدگی موضوعات راهبردی و حیات بخش نظام است، نهایتاً باید دانست که تحقق رفتار اقتصاد مقاومتی در سطوح خرد (خانواده در سطح عامل و بنگاه کوچک و بزرگ در سطح تخصصی) متضمن تحقق در سطح جامعه هست و نیاز به سیاستگذاری حاکمیت در تمشیت امور جامعه و فرد است.
د.مانع چهارم: ظهور منافع غیرملی و تعارض حاصل از آن
اقتصاد کشور، از یک بیماری مزمن ساختاری رنج میبرد. تمهیدات دولتهای مختلف هم در این خصوص تاکنون بینتیجه بوده است. برنامههای پنج ساله درآغاز کار دولت سازندگی و بعد از دورهی دفاع مقدس، برنامه ساماندهی اقتصاد در آغاز دوره دولت اصلاحات، اجرا شدن اصل 44 در آغاز دورهی دولت آقای احمدی نژاد، همه و همه تیرهایی بوده که نظام برای برون رفت از مشکل اقتصاد دولتی پرتاب کرد ولی ثمرات آن، نشانگر این است که آنچنان که باید به هدف نخورده است.
در واقع، مدل اقتصادی منسجم برای بهبود اقتصاد نداریم. دستگاههای اقتصادی هم درک درستی از کار اقتصادی ندارند و بیشتر به دنبال انباشت ثروت هستند تا توزیع آن. این وضعیت سبب میشود که فعالان اقتصادی باور نکنند که تحرک واقعی قرار است اتفاق بیفتد. محصول این ساختار، ایجاد اقتصاد دولتی و بروز رقابت نابرابر در بازار است. این موضوع، در ایجاد رانت به شدت موثر بوده و فساد پرور است.
به عبارت دیگر، اگر رقابتی بودن بازار به حمایت از تولید داخل برسیم، با ثمره خوبی از کارایی و اثربخشی در اقتصاد مواجه میشویم ولی اگر از پنجره اقتصاد دولتی به حمایت از تولید کالای داخلی بپردازیم، در این حالت اسباب فساد را فراهم کردهایم. نمونهی بارز چسبندگی به تولید داخل در اقتصاد غیررقابتی و دولتی ما، صنعت خودرو است. با توجه به مجموع شرایط، این صنعت، هدر رفت منابع مالی و انسانی را در پی دارد. عدم وجود مزیت رقابتی از یک طرف و ایجاد مشکلات زیست محیطی، تولید خودروهای با کیفیت پایین، گرفتاری وام دهندگان به این صنعت و … همه و همه، یک صنعت ناکارا را نمایان ساخته است. اصولاً دولتها به هیچ وجه بازیگر عاقل، چابک و کارآمدی در فضای اقتصادی نبوده و نیستند.
با این توضیح، مشخص است که عدهای از وضع موجود نفع میبرند و طبیعتاً مانع اصلاح میشوند. اگر این عده در سطوح مدیریتی چه تصمیمسازی و چه تصمیمگیری نفوذ کرده باشند، به هم خوردن این وضعیت سختتر و سختتر خواهد شد؛ به عبارت دیگر تا روزی که تصمیمگیران و همچنین مجریان اقتصاد مقاومتی خود در اقتصاد به صورت مستقیم، ذینفع باشند، منافع اقتصادی و رفاه شخصیشان اجازه عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی را نمیدهد و به تناسب برای حصول به منفعتشان از سپر اقتصاد مقاومتی بهره میگیرند.
در حقیقت، پیج اجرایی شدن آن را، با منفعت خود تنظیم میکنند. به عنوان نمونه حیات نظام بانکی در تورم و گرانی ملک است. یا منافع عده کثیری در صنعت خودروسازی در واردات قطعه است. وضعیت در نظام سلامت نیز بدین شکل هست. لذا این افراد با نفوذ در حاکمیت، منافعی، غیرمنافع ملی را پیگیری میکنند و از هر طرف میروی به اینها برخورد میکنی. مثل اتاق بازگرانی و نظام بانکی. تاحال پرسیده شده که چرا نظام بانکی علی رغم اهمیت بالایش در اقتصاد، در ادبیات و گفتمان بزرگان نظام مغفول است و در سیاستهای کلی وزن ناچیزی دارد؟
اینها را اضافه کنید به عدم برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی؛ زمان بر بودن امر دادخواهی و گاه شفاف نبودن وضع رسیدگی به پرونده مجرمین.
فرمان هشت مادهای مقام معظم رهبری در مبارزه با مفاسد اقتصادی در آستانه پانزده سالگی و بلوغ است، اما همچنان سازوکار مبارزه معلوم نیست. شاید به خاطر اینکه ما آن را مبارزه نمیبینیم و کار کارمندی و اداری میدانیمش…
مانع پنجم-نظام حکمرانی و سیاسی و سیاستی
هرچقدر ایدهها و طرحها از جنبه بخشی به همه شمولی و فرابخشی و ملی تبدیل میشود، نیازمندی به مکانیسمهای هدایت کننده، هماهنگ کننده، رتبه سنج و ارزیاب بیشتر میشود. برهمین مبنا، اقتصاد مقاومتی یک نظریه حاکمیتی فرابخشی است که بایستی ارکان مختلف حکومت و جامعه را درگیر خود سازد.
به نظر، این مفهوم، از فقدان معماری یکپارچه در سازوکارهای تحقق و همچنین طراحی پیشرانها و اجزای متناسب برای پیاده سازی قواعد و آسیب و رنج میبیند.
همچنین فقدان ارادهی سیاسی که معلول نگاه به بیرون و حل مشکلات از طریق گسترش تعاملات بینالمللی است، راه را بر تمرکز برپتانسیلهای درونی کشور که سلول بنیادی تحقق اقتصاد مقاومتی است، بسته است.
لذا بین فرمایشهای رهبری و عمل دولت فاصله و شکاف معناداری دیده میشود، در نتیجه بیان موضوع محدود به شخص مقام معظم رهبری شده و عده کمی از صاحبنظران اقتصادی و مالی را چه در عرصهی حاکمیت و چه در عرصهی نخبگان درگیر خود کرده است.
فقدان قوانین تسهیل کننده و عدم ثبات سیاستها و قوانین نیز از جمله موانع تحقق این نظریه است.
میتوان نتیجه گرفت، فقدان زیرساختهای اصلی نظامات حکمرانی، نظیر مسئولیت پذیری، پاسخگویی و مشارکت(در تعبیری گسترده) و در معنایی عام و بنیادین، شفافیت، ناکارآمدی عملیاتی شدن مفهوم اقتصاد مقاومتی را تبیین میند.
حال سوال اساسی اینجاست، با همهی این موانع، چه باید کرد و از کجا باید شروع کرد؟ به عبارت دیگر، اقدام و عمل، از کجا شروع میشود؟
در این بررسی از نظرات کارشناسان و صاحبنظران دانشگاهی به شرح زیر استفاده شده است:
- بیک محمدلو
- علم خواه
- مجید کریمی
- خانمحمدی
- ملیحی
- بنیادی
- بخشی
- احمدنیا
- آقداغی
- عرب اسدی
- زریبافان
- دوستی مطلب
- دانا
- پرستتاش
- خلیل نوروزی
- داناییفرد
- حسنلو
- صادقی
- جمشیدی
- خودروان
- شاکری
- شجاعی فرد
- غلامی
- سرابادانی
- حامد حسین
- دهقانی
- فیروزآبادی
- ابوفاضلی
- محمدزاده
- حجازی فر
- صالح آبادی
- سیدکاظم حسینی
- فاضلی
- صلواتیان
- علی اصغر علوی
- پولادی
- احمدی
- ثنایی
- وزیری
- احمدزاده
- توسلی
- خوش منش
- امانی
- ثناییفر
- زیباکلام
- لب خندق
- جانی پور
- رودی
- حسینی
- اسلامی
- گلستان
- حمیدیا
- خسروجردی
- اسماعیلزاده
- امیدیکیا
- پارسازاده
- خسروآبادی
- قدیری
- حبیب الهی
- بهاروند
- احسانی منبع: تسنیم