وصيت نامه شهيد سرخوش امرايي

تولد: 1343
شهادت: 67، جبهه دربندي خان كردستان
وصيت نامه شهيد سرخوش امرايي
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و درود بر حضرت امام خميني رهبر كبير انقلاب ايران، با ياري از بسيجيان جان بركف هم اكنون از سرزمين خود پاسداري مي كنيم كه وجب به وجب آن ثمره ی خون شهيدان است… ما دنباله رو اصحاب پيامبر در صدر اسلام هستيم كه آن حماسه ها در جنگ خندق و خيبر آفريدند و ما وارثان خون شهيدان و حماسه سازان نبرد خونين شهر، سوسنگرد، حاج عمران و مهران هستيم. بايد خون اين شهيدان و اين حماسه سازان را پايمال نكنيم و از آن ها حراست کنیم.
من قدم در راهي گذاشته ام كه حضرت زينب(س) در آن راه قدم گذاشته است و من لياقت قدم نهادن در اين راه را ندارم و به هر جا كه مي نگرم و نگاه مي كنم، در كوه هاي اطراف، جاده هاي قديمي، عليمردان ها است و علي محمدها است و حسن ها است. بقيه شهدا جنگ تحميلي را مي بينم و مي دانم كه لايق نيستم در اين راه گام نهاده ام اما عنايت خداوند متعال شامل حالم گرديد و توفيق قدم نهادن در اين راه را به من عنايت كرد و ان شاء الله اين توفيق هميشه شامل حال من گردد. هر چند كه خود را لايق اين نمي بينم به شهادت برسم.
خداوند عز و جل كه همتش بسيار است و شايد بخواهد با ما هم از روي كرامت برخورد كند و از گناهان ما چشم بپوشد و من ارزش اين را نداشتم لباس پاسداري بپوشم…
برادران و مادر از شما مي خواهم كه به پهلوي شكسته مادرم زهرا(س) از سر تقصيرات من بگذرند و مرا حلال نمايند و اين شهادت را به شما مي دهم كه اگر در آخرت توانستم كسي را شفاعت كنم جواب اين همه زحماتي كه شما براي من كشيده ايد را بدهم. پدرم! من هيچ قدرداني از شما نكرده ام، از شما مي خواهم به ياد آقا امام حسين(ع) و مقاومت ايشان باشيد.
اگر جنازه ام نيامد ترسي نيست، چون مادرم زهرا نيز بر مزار من مي آيد. پيش پدرم گفتم به خدا اگر من شهيد شوم جنازه من بماند بهرت است چون مادرم زهرا به مزار من بود.
از همه دل بريده ام نشسته ام به پاي تو
غرب اين جهان بود هنوز كه شد آشناي تو
يك زمان پدر بي فرزند ماند
يك زمان فرزند بي پدر مي شود
والسلام