یادداشت ها

آیا امربه معروف و نهی از منکر باز به اهدای جان و خون نیاز دارد؟!

صدای پای محرم می آید. محرم فصل خزان گل های باغ محمدی(ص) و بهار امر به معروف و نهی از منکر است.

حسین(ع) آن دل و همه ی عاطفه و یادگار حضرت زهرا(س) چون دید دین بازیچه سگ بازان و شراب نوشانی چون یزید شده است و هیچ نوع تهدید و دیپلماسی چاره ساز نیست قاطعانه سفر بی برگشت کربلا را آغاز کرد.

او جان خود و همه ی گلرخانش را در طبق اخلاص گذاشت تا دین اسیر شده در دست اشرار را آزاد کند.
او قبل از کربلایی شدن به دیدار خواهرش زینب(س) رفت و خواهر را در دل خواب دید .

دید آفتاب بر بدنش تابیده است و گرمای آن تن سرشار از محبت خواهر را پوشانده است. خدایا! آیا من حسین چاره ای غیر از این دارم که تمام قد در برابر آفتاب بایستم و سایبانی حسینی برای خواهرم باشم؟
او سایه سار خواهر شد و خواهر فاطمی منش، زیر سایه برادر ، خوابی سرشار از افتخار و آرامش نوش جان کرد.

خواب رفت و چشمان زینب باز شد و برادر و دلسوزی های او را دید و با زبان دل گفت خدایا وجود این برادر راستین را مستدام بدار.

اما برادر با کربلایی شدنش گفت:« گوهری بالاتر از من و تو وجود دارد و آن دین پیامبر(ص) است و من و ابوالفضل و علی اکبر و… همه باید قربانی صدچاک دین شویم و تو یا زینبم آماده اسیری در چنگال اشرار باش!»

کربلایی ها هزاران بار خون گریه کردند و پرپر شدند و گاه اسیر شدند و نامهری ها را به کام شان ریختند ولی به جهانیان یاد دادند که دین تا چه اندازه ارزشمند است و امربه معروف و نهی از منکر چیست و در پاسداری از ارزش ها چه باید کرد.

حال ماییم و گوهر دینی که آن فدایی ها و قربانی ها را داشته است!

واقعاً تا چه اندازه ارادتمند امر به معروف و نهی از منکریم؟

تا چه اندازه ملاحظه کار و بی تفاوتی را شاهدیم؟!

برخی به بهانه خرد گرایی و سیاست مداری موضع خود را در برابر ارزش های دینی و شعاری انقلابی نمایان نمی کنند!

بعضی به بهانه ی فایده نداشتن با هر منکری سازش کرده اند و دوست شده اند!

افق دید برخی ها فقط پست سواری و موج سواری شده است!

برخی صندوقچه ذهن شان ثبت و ضبط آمار و ارقام اختلاس ها شده است و بدون هیچ حرکت اصلاحیی در گذشته مانده اند!

برخی نیز هر زهر ماری را خوردند و هر موسیقی با هر باند و صدایی پخش کردند و مزاحمت ایجاد کردند و چون دیدند کسی بیدار نیست، اکنون جد و جهد می کنند ماشین را نیز به دیگر حریم های خصوصی اضافه کنند تا در روز روشن سری برهنه و گردن و سینه ای لخت به شهروندان تقدیم کنند!

بعضی فراتر از بحث و چانه زنی اقدام کردند از این رو درجاده های اصلی کشور سر را برهنه کردند و به تمسخر دیگران پرداختند!

برخی از بانک ها نیز، نامی اسلامی دارند ولی بانکی سرشار از ربا و بی رحمی هستند! واقعاً این نوع بانک ها تا چه اندازه توانمند شده اند که با تشر مراجع نیز حرکتی اصلاحی را آغاز نمی کنند!

ای بانک! تو دیگر کیستی که از وام ازدواج دو جوان پا برهنه نیز مبلغی را مسدود می کنی؟!

برخی نیز می سوزند و گاه گاهی از منکرات می گویند و به جان منکرات می افتند.

دریغا! گردن منکرات کلفت تر و فربه تر از آن شده با نصیحت و تشر مراجع نیز جان بدهد.

یا للعجب اختلاس ها تمام نمی شوند؟! هنوز پرونده اختلاس های گذشته مختومه نشده است بوی فساد و رانت و… از نام ها و اشخاص جدیدی می آید؟!

راستی آیا دفاع از ارزش ها و مبارزه با منکرات باز به اهدای جان و دادن خون نیاز دارد ؟!

آیا جامعه باید جوانانی از جنس شهید خلیلی ها را به میدان امر به معروف و نهی از منکر بفرستد؟!
هرچند آن عالی جناب محترم فرمودند:«با زور نمی توان کسی را بهشت برد» ولی باور کنید برای ریشه کن کردن برخی از منکرات، همانند ربای بانک ها و اختلاس ها و… جز از راه زور مدیریت نمی توان کاری کرد.

حجت الاسلام والمسلمین سیدصادق محمدی وفایی

یادداشت ها
سیاسی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .