یادداشت ها

 نمازت  را با خضوع و خشوع بخوان در برابر گرفتاری ها صبور باش

تاریخ تولد:1340

محل شهادت :شلمچه

تاریخ شهادت:66/3/3

وصیت نامه شهید علیمردان آزادبخت

گواهی می دهم که خداوند یکی است و محمد(ص)پیامبر و قرآن کتاب خداست و معجزه پیامبراست وصیت من عمل به وصیت نامه تمانی شهدا است که هر کدام به نحوی برای پیروزی دین خدا و اسلام به شهادت رسیدند از امام خمینی(ره) پیروی کنید و دستورات او را یک به یک انجام دهید و مقلد امام باشید، و کاملا"مطیع امر این بزرگوار باشید و پیرو ولایت فقیه باشید. 

 

و اما مطلبی با زوار کربلا ان شاءالله که راه کربلا باز می شود و همه به زیارت کربلا برویم و اما اگر راه کربلا باز شد و به زیارت رفتید و ما در میان جمع تان نبودیم به جای رزمندگان شهید صدا بزنید که ای حسین شهید شهدای ما همه به عشق آزادی کربلایت آمدند اگر آن زمان در کربلا نبودند که یاری ات بیایند اکنون با اندک زمانی فاصله به سوی تو آمدند تا قیام تو را تداوم بخشند و تجلی گر قیام تو باشند و اما آفتاب همزمان در بین راه غروب کرد و غروب ها را خون فشاندند.

 

و اینک سحرگاهان فرا رسیده و ما آمده ایم تا لاله خون ها را بچینیم و اما مطلبی دگرکوله پشتی شهید حمید سوری پیش من است و او هم وصیت کرده که اگرما به کربلا رسیدیم کوله او رابه کربلا برسانیم و بگوئیم ای حسین شهید حمید رزمنده ای بود که برای رسیدن به کربلایت جانش را فدا نمود و در این راه خستگی ناپذیر بود و اما قاتلان علی اکبرت خنجر خصمانه زمان را در قلب او فرو بردند.

 

و اینک این کوله آن دلاور است اگر بنده نیز در بین راه کربلا به شهادت رسیدم کوله ام را جفت کوله حمید گذاشته و به کربلا ببرید و مطلبی را ذکر کردم، در کنار قبر سالار شهیدان ذکر کنید.

و اما پدر و مادرم شما برای رشد و شکوفایی نهال من دریغ نکردید زندگی تان را در پای این نهال گذاشتید و مرا به اینجا رساندید من نتوانستم آن چنان که باید و شاید جوابگوی زحمات شما باشم اما خدا را شاهد می گیرم هیچ وقت آن زحمات را فراموش نکردم ولی ضرورت جبهه طبق دستورات ائمه و حضور من در جبهه شاید مانع می شد که خدمتگزارتان باشم.

از شما می خواهم که مرا ببخشید و شهادت مرا سعادت و نعمتی از طرف خداوند بدانید که به شما عطا نموده ام و توفیق در صف حسینیان را برای من از خدا طالب باشید و اگر جنازه ام به دستتان رسید، در بهشت زهرای کوهدشت زیر پای محمود و کنار حمید دفنم کنید. 

و اگر جنازه ام به دست تان نرسید بدانید که من درصحرای جنوب و کوهه ای غرب پیش جهانشاهاو در جنوب پیش دهقان ها و اسدها هستم، (افراد نامبرده همرزمان شهید بوده اند) که جسدشان به دست دژخیمان بعثی افتاده است. 

 

و اما مطلبی با همسرم؟ همسر عزیزم امید است که حالت خوب باشد و هیچ گونه ناراحتی نداشته باشی از تو می خواهم که مقاومت کنی و استوار در برابر مشکلات ایستادگی کنی و ناراحتی به خود راه ندهی چون که من راضی به رضای خدا هستم و تو نیز اگر من را می خواهی رضا به رضای پروردگار باش، و در موقع ناراحتی به او پناه ببر و زیاد ذکر کن، مخصوصا" ذکرحضرت فاطمه (ص)و نمازت  را با خضوع و خشوع بخوان در برابر گرفتاری ها صبور باش که قرآن کریم فرموده است (ان الله مع الصابرین) و تو نیز صبور باش که خداوند با صابران است بهتر از هر چیز به خدا توکل کن، من خانواده تو را می شناسم، که صبرشان تا چه اندازه است شما نیز از نسل آن خانواده هستی و می خواهم که صبور باشی ان شاءالله تو را فراموش نخواهد کرد.

تو نیز نماز بیشتری بخوان تا آن جا که توان داری سعی کن برای من هم نماز بخوانی و روزه قضای این مدت را که در جبهه بوده ام بجا آوری که آنها رامشخص کرده ام قرآن و فاتحه زیاد برایم بخوان برادرانم ازقرائت قرآن درس گیرند و همیشه برایم قرائت کنید و از شما می خواهم که از خط امام و اسلام جدا نشوید، و محکم و پوینده رهرو امام و شهداء باشید.

 

از تمام خویشاوندان و آشنایان و برادرانی که مرا می شناسند به محض شنیدن شهادتم می خواهم بنده راحلال کنند مخصوصا "خانواده های شهید مرتضی حسن پور، شهید محمود رضایی، حمید سوری.

 والسلام.

گردآورنده:حدیث جمشیدفر

یادداشت ها
سیاسی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .